یادداشت برداری از مجلات ـ ٧٢ مورد

ساخت وبلاگ

یادداشت برداری از مصاحبه ی محمد صنعتی
▣ منبع : ماهنامه فرهنک و علوم انسانی . سال چهارم . مرداد ٩٧
١. فرهیخته ، یک متخصص جامع الاطراف است .
٢. گفتمان غالب در دوره ی رضاشاه ، گفتمان نقد فرهنگ توده ای بود ؛ مثال آن هم هدایت ، دهخدا ، جمال زاده و دیگر روشنفکران مشروطه است .  
 ٣. از شهریور ١٣٢۰ به بعد ، فرهنگ روشنفکری و دانشگاهی ایران به فرهنگ ایدئولوژیک چپ و توده محور استحاله یافت که مشخصه ی آن یک جور شرق مداری در برابر غرب مداری بود و با پدیده های پسااستعماری گره خورد ؛ این ایستار اجتماعی ـ سیاسی بعدا در دهه ی ١٣۴۰ به گفتمان روشنفکری غالب بدل شد یعنی گفتمان بازگشت به خویشتن .
۴. هم کسانی مثل فردید ، شریعتی و آل احمد به غرب ستیزی دامن می زدند و هم خود حکومت وقت هم با افرادی مثل فرح ، قطبی و سید حسین نصر آب به آسیاب آن ها می ریختند  و بازگشت به خویشتن را به عنوان گفتمان فرهنگی و سیاسی غالب در خود نظام حاکم ، تبلیع می کردند . در آن زمان خود فرح و قطبی که همه کاره ی رادیو و تلوزیون بودند تحت تاثیر تحولات فرهنگی دهه ی ۵۰ و ۶۰ فرانسه و اروپا قرار داشتند . یعنی متاثر از گفتمان ضد استعماری و شرق گرایی دهه ی ۶۰ بودند ؛ فضایی که به پست مدرنیته ای رسید که در شکل افراطی خود مدرنیته ستیز است .   
۵. توجه مبالغه آمیز به قهوه خانه ، زورخانه و فرهنگ توده وار و قهرمانان لات منش و عرفان زندگی گریز در برابر روشنفکر سوسول و اندیشه مدرنیته ، از دهه ی ۴۰ به بعد ، همه و همه ذیل گفتمان بازگشت به خویشتن قرار می گیرند . این گفتمان مجال کم تری برای نقد فرهنگ توده وار و اسطوره وار و خرافیات فراهم می اورد.   
۶. با جریان پست مدرنیته ، غربی ها که دیگرستیز هستند تازه «جهان سومی ها» را می بینند و آن ها را ترغیب می کنند که در گذشته ی خود بمانند . در حالی که خودشان با رمان دن کیشوت از فرهنگ شوالیه ای خود اسطوره زدایی کرده بودند .
٧. هویت ، امری پویا و تغییرپذیر است . این باور به هویت یگانه است که بعدا به یک غرب ستیزی عملی تبدیل شد . یعنی ما در دهه ی ۴۰ مدرنیته را با کشورهای غربی یکی دیدیم و البته این دیدگاه را خود غربی ها رواج داده بودند. البته غربی ها هم شرقی ها و جهان سومی ها را به یک شکل واحد و با نگاهی تحقیرامیز دیدند . ما در واکنش به این نگاه تحقیرآمیز ، از دهه ی ۴۰ به بعد ، به یک خودباوری کاذب روی آوردیم یعنی به یک جور همه چیزدانی . قبل از انقلاب می گفتند ما خودباخته شده ایم و بعد از انقلاب می گویند ما خودباور شده ایم ! با چنین رویکردی انگار نیازی به آموختن نداریم . این خودباوری کاذب نمی گذارد فرهنگ پرورش پیدا کند .
▣ یادداشت برداری از ماهنامه فرهنگ و علوم انسانی ـ سال چهارم . آبان ٩٧
٨. در مقایسه ی مسجدهایمان با کلیساهای اروپا ، متوجه می شویم که انگار دغدغه ی فرم برای آن ها جدی تر و مستمرتر بوده است . مثلا ما فقط یک دوره ی درخشان معماری در دوره ی سلجوقیان داریم و یکی هم در دوره ی صفویه ؛ و به جز این دو مقطع خیلی درخشان ، معماری چشمگیر دیگری نداریم . ـ فرزاد موتمن ـ ماهنامه فرهنگ و علوم انسانی ـ سال چهارم ـ آبان ٩٧
٩. در صدسالگی سینما ، مجله ی پریمیر با گدار یک مصاحبه کرده بود . از او پرسیده بودند نظرت را راجع به صدسالگی سینما بگو . او گفت صدسال حقیر . بعد گفتند مفهوم این جمله را توضیح بده . گفت قرار بود سینما تلسکوپ بشود ، قرار بود میکروسکوپ بشود ، اما از آن جغجغه ساختند . من این حرفش را قبول دارم ولی شخصا جغجغه را هم دوست دارم ؛ یعنی معتقدم سینما یک جاهایی باید جغجغه باشد . ـ فرزاد موتمن ـ ماهنامه فرهنگ و علوم انسانی ـ سال چهارم ـ آبان ٩٧
١۰. ادبیات ما بیشتر توصیفی است و کم تر دیالوگی ؛ در حالی که ادبیات اروپایی کاملا دیالوگ و بسیار تخیلی است . کلیله و دمنه و داستان سیمرغ عطار در این زمینه از استثنائات هستند . ـ فرزاد موتمن ـ ماهنامه فرهنگ و علوم انسانی ـ سال چهارم ـ آبان ٩٧
١١. شاهنامه از لحاظ پختگی و انسجام پی رنگ ها و ریزه کاری های شخصیت پردازی ، در تمام ادبیات کهن ما بی همتاست ؛ اما با استیلای قصیده و غزل در ادب فارسی و گرایش به تک بیت سازی ، شاعران منظومه پرداز ـ به استثنای نظامی و فخرالدین گرگانی که کارشان تا حدی به شیوه ی فردوسی نزدیک است ـ هم به جای ساختن پی رنگ های استوار و پرداختن شخصیت ها ، منظومه هایی سروده اند که آکنده از ابیات زیباست ، اما سلیقه ی گسسته گرای غزل پسند ، مانع رشد این دو رکن در میان ما شده است . ـ حسین ترکمن نژاد ـ ماهنامه فرهنگ و علوم انسانی ـ سال چهارم ـ آبان ٩٧
١٢. نباید به بت ها دست زد ؛ رویه ی طلایی شان به دست می چسبد و کنده می شود . فلوبر
١٣. همه ما حمال احتمال هایی هستیم که تردید لحظه آخر امکان رخدادنش را از ما گرفت . ـ ؟
١۴. داستان‌های کافکا از جایی آغاز می‌شوند که جبر بر اراده انسانی پیروز شده است. ـ ؟
١۵. در میکروتئاتر «ببین چه بارانی می آید!» هم سعی کردیم از عروسک های کاغذی ، سایه ای و اِلِمان هایِ تئاتر اشیا استفاده کنیم ...  
١۶. میکروتئاتر «ببین چه بارانی می آید!» ، داستانی است نوشته ی «فارِس باقری». شخصیت اصلی این داستان مرد جنگجویی است ی ست که به هر دلیلی پس از بازگشت از جنگ دچار فراموشی شده و در برقراری رابطه با افراد و اطرافیان دچار مشکل است.  
١٧. در میکروتئاتر «ببین چه بارانی می آید!» ، ما برای شخصیت مرد از یک عروسک اسباب بازی استفاده کردیم و برای بقیه شخصیت ها از عروسک های کاغذی ... . مرد ، عروسک اسباب بازی، دارای تمام مشخصاتی بود که در داستان ذکر شده : پالتو، چتر، عینک... و بقیه شخصیت ها از آنجایی که  نگاه مرد ، محو و ناشناخته هستند ، عروسک های سیاه و سفید کاغذی بودند با پوششی از روزنامه ، و چهره ی آنها، تصویر چهره ی واقعیِ صداپیشگان آن عروسک ها بود ...  
١٨. در میکروتئاتر «ببین چه بارانی می آید!» ، صحنه ای که بیشترین نزدیکی را به واقعیت داشت، صحنه ی خانه بود ... جایی که مرد گمان می بَرَد خانه ی خودش است و زن را همسر خودش می پندارد و در آن احساس راحتی می کند. برای آنکه احساس نزدیکی مرد به فضا درک شود، از تمام اِلِمان های فضای نشیمن یک خانه (کاناپه، میز، آباژور، فنجان چای، ظرف میوه و البته سایه ی یک پنجره و درخت)  استفاده کردیم.  
١٩. در میکروتئاتر «ببین چه بارانی می آید!» ، از آنجا که کنشی از جانب شخصیت ها روی صحنه وجود ندارد ؛ پس ، روایت قصه ، صدایی که پخش می شود ، و چیدمان صحنه ای ، عوامل موثری در جذب تماشاگرند .
٢۰. تامس مي نويسد كه بر سنگ غلتان هيچ گاه خزه نمي رويد .
٢١. در فيلم باغ هاي كندلوس ، محمد رضا فروتن  ، مُهر نما زي را كه خزر معصومي بوسيده بود را بوسيد . اين هم يك نوع معاشقه است . معاشقه كه هميشه وَرز دادنِ اندام معشوق نیست .
٢٢. دنيای عاشق ، تنورهاي فراواني دارد كه در هركدام نان مخصوصي مي پزند . هرروز در يك صف راكد نشو اگرمتمايل به خوردن نان هاي متفاوتي هستي .
٢٣ در فیلم چندکیلو خرما برای مراسم تدفین ، صدری ، یک بار عاشق زنی شده که صورتش را نمی دیده و صدایش را می شنیده ، این بار عاشق یک مُرده می شود یعنی  صورتی که صوت ندارد . ـ گفت و گو با سامان سالور ـ ماهنامه هفت ـ بهمن ١٣٨۵
٢۴.عفو کنید و کار نداشته باششید چرا عفو می کنید . ـ ؟
٢۵. لااکراه فی الدین ، مال بررسی های قبل از پذیرش دین است . ـ ؟
٢۶.کم ترین حق خدا بر بنده اش این است که از نعماتش در گناهان یاری نگیرید . ـ ؟
٢٧.در اندیشه های اساطیری ، جان ها در سرزمین های بی رنگ می زیستند . ـ ؟
٢٨.فکری توی سرم هست که با پیاده روی کامل می شود . ـ کامبوزیا پرتوی
٢٩.شاید بسیاری از خنده های الان ، فکرهای آینده باشند . ـ ؟
٣۰.او به کمک کردن من نیاز ندارد ، این منم که به کمک کردن به او نیاز دارم . ـ ؟
٣١. بی جغرافیا بازیگر شدم . هنگامه قاضیانی
٣٢. نکند نامه ام را از سر وظیفه بخوانی من احتیاج دارم باورش کنی و به آن اعتقاد داشته باشی . ـ  از نامه ای به ایزابل  
٣٣. رستم حتی در بدبختی هم بی همتاست ؛ ... سرنوشت پدری که به دست خویش فرزند جوان و برومند خود را به خاک و خون کشیده باشد . ـ با کاروان حله . زرین کوب
٣۴. هان ای دل عبرت بین ! ـ در این جمله (ندا)ی تهدید دیده می شود .
٣۵. ای صبا یاری نما ـ در این جمله (ندا)ی التماسی دیده می شود .
٣۶. عاشقا خیز کآمد بهاران ـ در این جمله (ندا)ی شادکامی دیده می شود .
٣٧. کیتانو خودش را نقاش حرفه ای نمی دانست و خود را به عنوان نقاش روزهای جمعه و تعطیلات معرفی می کرد .
٣٨. هر آدمی که صاحب جزییات بیش تری در کل این دنیاست صاحب شخصیت و هویت غنی تری است .
٣٩. با افتخار می گویم هر وقت دیوانی از شعرای قدیم را تهیه می کنم ابتدا سراغ هجویات آن می روم . - ناصر فیض
۴۰. شاعر خوبی نیست فقط شاید در تذکره ها ماندگار شود . ـ ؟
۴١. در فیلم Trouble Every Day  صحنه ای هست که وینسنت گالو زنش را در حمام نگاه می کند .
۴٢. ژان پل و من صحنه هایی را می نویسیم که در فیلم نامه نیست ، فقط برای تمرین کردن . ـ گفت و گو با کلردنی . دعوت به سفر
۴٣. در واقع داستان را اصلاً تعریف نمی کند ، آن را به خاطر می آورد . امیر افشار . یک دلیل خوب بیار و بمیر  
۴۴. بیش تر موسیقی های استفاده شده در فیلم ، با تصویرشان همخوان نیستند ... مثلا عملا از یک نقاشی به جای (صحنه ی واقعی سربازان فرانسوی در حال خواندن سرود) استفاده شده است ... یا بستن باند صدای فیلم تا این حد که در ابتدا اشتباهاً فکر می کنید صدای تلوزیون را خیلی کم کرده اید . امیر افشار .
۴۵. به ساعت بدنش ، خیلی اهمیت می دهد و هر وقت خوابش می آید می خوابد . ـ ؟  
۴۶. دین ، صرفاً از متن و بطن خود ارتزاق نمی کند و در تعامل با محیط های دیگر است که بالندگی می یابد ، ولو گاه مورد طعن هم واقع شود . ـ ؟  
۴٧. من از فیلم تلخ خوشم نمی آید ، چون در دنیا این قدر تلخی هست که نمی خواهم من هم یکی به آن اضافه کنم . ـ رضا کیانیان  
۴٨. خدا می گوید شما نمی توانید با شیطان مقابله کنید مگر به من پناه بیاورید . این قدرت شیطان را نشان می دهد . ـ ؟  
۴٩. ریوتا در یک هایکویی می گوید : هیچ یک سخنی نگفتند . نه میهمان ، نه میزبان / و نه داوودی های سپید . ... و ماتیو آرنولد در مقاله ای نوشته است : شعر ، چیزی کم تر از سخن کامل انسان نیست ...  همان گونه که دائو دِه جینگ می گوید : دائوی بزرگ ، خود را بیان نمی کند ، شیواییِ کامل ، سخن نمی گوید . ـ ؟
۵۰. روایت ، هیچ تلاشی نمی کند توضیح دهد این آدم ها چه کسانی اند ؟ در کجا متولد شده اند ؟ ... با این حال ، این چیزها در ذهن شخصیت اصلی فیلم بدیهی فرض شده است . شیوه ی پراکنده گویی فیلم :  
A  B  C  D  C  B  A  
۵١. کارگردان هایی مثل کیارستمی و گدار ، فیلمنامه را مبهم تر و بازتر می خواهند و اگر فیلم نامه خیلی دقیق باشد ، احساس می کنند در آن زندانی اند . ـ گفت و گوی سپیده ابرآویز با ژان کلود
۵٢. خودسانسوری تنها به حوزه ی دین و سیاست مربوط نمی شود بلکه می تواند در نوع لباس پوشیدن ، غذاخوردن و ... نیز نفوذ کند .  
۵٣. گاهی خودسانسوری با نام هایی مثل خویشتنداری ، تقیه ، حفظ ظاهر ، مصلحت اندیشی ، رعایت ادب ، زرنگی و یا تدبیر خودش را به ما تحمیل می کند  
۵۴. سانسور چون نمی تواند با اندیشه های ناهمگون ، عاقلانه مبارزه کند به هراس افکنی روی می آورد . این که در زمان پیامبر (ص) ، کسانی دستور می دهند که مردم در گوش هایشان پنبه بگذارند تا آیات قرآن را نشنوند از همین نوع است .  
۵۵. به این بیت از حافظ دقت کنید که چگونه ما را از زبان یک سانسورچی به سانسور دعوت می کند : حدیث از مطرب و می گوی و راز دهر کمتر جو / که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را . - و یا به این بیت باباطاهر : خوشا آنان که هِر از بِر ندانند / نه حرفی وانویسند و نه خوانند  
۵۶. زمانی که ما خشممان را کنترل می کنیم تا منجر به قتل دیگری نشود ، ما یک خودسانسوری مثبت انجام داده ایم .  
۵٧. زیبا صرفاً نوعی شکل است که در ساده ترین بُعدش ملاحظه می شود ، در حالی که زشت یکی از جزئیات یک کل بزرگ است که از ما دوری می کند و در هماهنگی با کل آفرینش است ، نه انسان .
۵٨. هنگامی که چیزی را زشت می نامیم ، چیزی درباره ی خودمان می گوییم درباره ی چیزی که از آن می ترسیم یا وحشت داریم . ـ ؟
۵٩. در فیلم درباره ی الی ، سپیده ی دیکتاتور می خواهد واقعیت را بگوید اما در فیلم جدایی نادر از سیمین ، نادر دیکتاتور ، واقعیت گریز است . ـ ؟
۶۰. حضور ناشناس ، شاخصه ی مهمی است در فیلم های درباره ی الی و جدایی نادر از سیمین . سپیده که حتی نام کامل الی را نمی داند به دنبال ازدواج او با احمد است . و در فیلم جدایی نادر از سیمین ، وقتی نادر و سیمین به بیمارستان می روند ، نام خانوادگی راضیه را هم نمی دانند . ـ ؟
۶١. در فیلم جدایی نادر از سیمین ، صدای قاضی فیلم ، صدای خود فرهادی است . ـ ؟
۶٢. در انتهای فیلم جدایی نادر از سیمین ، وقتی نادر می خواهد راضیه به قرآن قسم بخورد ، اگر واقعاً نادر ، راضیه را به عنوان زن معتقد قبول داشته است ؛ پس چرا وقتی سنگ دلانه راضیه را از خانه بیرون انداخت ، قسم های مکرر او را قبول نکرد ؟! ـ ؟
۶٣. در فیلم جدایی نادر از سیمین ، وقتی حجت از قانون ناامید می شود ، قرآن به دست سراغ خانم قهرایی (مریلا زارعی) می رود و از او می خواهد به قرآن قسم بخورد ، با این که معلم به قرآن قسم می خورد اما باز حجت جلوی در مدرسه می ایستد تا تهدیدی برای امنیت ترمه و معلم باشد ! ـ ؟
۶۴. هر چه به انتهای فیلم درباره الی ، نزدیک می شویم صدای موج دریا بیش تر می شود ؛ صدای موج دریا ، حکایت از غرق شدن بسیاری از ارزش هاست . ـ ؟
۶۵. گفتن بی خیال ، مثل کشیدن سیفون است . ـ ؟
۶۶. حتی نقاشی ضد حکومت هم دوره دارد . ـ ؟
۶٧. ...دوربین فقط جرج بست را نشان می دهد و به سوی آدم ها و محیط اطراف او نمی چرخد . او می دود ، راه می رود ، ضربه ی سر می زند ، با دست و صورت به همبازی های خود اشاره می کند ، و وقتی گلی هم به ثمر می رسد ، صحنه ی به ثمر رسیدن گل را نمی بینیم . این صحنه های جذاب و بدیع سی سال پیش گرفته شده اند . تماشاگر مجبور است همه چیز را به واسطه جرج بست و واکنش هایش کشف کند . ماهنامه هفت ـ تیرماه ١٣٨٢
۶٨. ... ایده ی قیچی کردن عکس ها فکر کنم از رمان خنده و فراموشی آمده باشد که استالین با کلمنتیس عکسی گرفته بود و بعد که از مکدر شد دستور داد او را از همه ی عکس ها حذف کنند ... این ایده ی جذابی بود که چه قدر راحت ، یک نیروی دیکتاتوری می تواند خاطره ی تاریخی آدم ها را قیچی کند و بریزد دور . ـ ؟
۶٩. ... زن سنتی حاضر بود خودش را فدای زندگی اش کند اما زندگی امروز ، توقع زن را عوض کرده ، حالا او نگران است که چرا خودش در زندگی به جایی نمی رسد . ـ ؟
٧۰. فرانک زاپا در ترانه ای خوانده است : زشت ترین بخش بدن تو ، ذهن توست . ـ ؟
٧١. عروسک های زشت ، این شعار را بر خود دارند که (زشت ، زیبای جدید است .)
٧٢. به نظرم ، این که ما در تولدهایمان شمع را خاموش می کنیم ، کار غلطی است ، شمع باید روشن بماند و کم کم خودش خاموش شود . ـ محمدعلی بهمنی

✚ فیلم درباره ی الی...
ما را در سایت ✚ فیلم درباره ی الی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jomalategesar بازدید : 163 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 6:38