✚ هوشنگ گلشیری

۱. گلشیری داستانِ شازده احتجاب را وقایع‌نگاریِ مسخ فخرالنساء (فخری) توسط شازده می‌دانست و در این باب گفته بود: «آن‌جا مسئلۀ اساسی برای من مسخ آدم‌ها بود. یعنی یک آدمی را، فخری را مسخش کنیم بشود فخرالنساء یا فخرالنساء را بگذاریم در محدودۀ زندان خانواده و ارتباطش را با کل جهان قطع کنیم و ببینیم ذره‌ذره چه اتفاقاتی برایش می‌افتد […]. من می‌خواهم نشان بدهم که انسان‌ها اگر مسخ بشوند، اگر محدود بشوند، چه از آن‌ها ساخته می‌شود. ـ ؟
۲. مثلث نقاش، زن اثیری و زن لکاته دربوف کور در شازده احتجاب تبدیل می‌شود به مثلث شازده، فخرالنساء و فخری . ـ گلشیری
۳. در رمان شازده احتجاب گلشيري ، فخر النساء  به اجبار مادرش با شازده احتجاب ازدواج مي كند، اما هرگز با او پيوندي مهرآميز ندارد .  شازده با فخري ، كلفت زنش ، ارتباطي پنهاني برقرارمي كند، اما موفق نمي شود حسادت فخرالنساء را برانگيزد . و بعد از اين كه فخرالنساء از بيماري سلِ موروثي مي ميرد شازده احتجاب كه در زمان زنده بودن فخرالنساء محبتي از وي نديده است ، پس از مرگش حتي در حضور جنازه ي او با فخري همبستر مي شود و از فخري مي خواهد كه نقش فخرالنساء را بازي كند.  و در آخر يك شب در حالي كه فخري بزك كرده و منتظراست شازده او را صدا كند ، مراد كالسكه چي كه هر از گاهي خبر مرگ يكي از بستگان احتجاب را مي آورد آن روز خبر مرگ خود شازده را به شازده مي دهد و مي گويد شازده جون شازده احتجاب عمرش را داد به شما . شازده مي پرسد : احتجاب ؟ شازده در اتاق نمور خود در ميان عكس هاي موريانه خورده ي اجدادي جان مي دهد ـ ؟

✚ فیلم درباره ی الی...